جدول جو
جدول جو

معنی فف زدن - جستجوی لغت در جدول جو

فف زدن
(دَ کَ / کِ دَ)
دمیدن دم. (آنندراج). پف زدن. پف کردن. رجوع به فف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فک زدن
تصویر فک زدن
کنایه از پر چانگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صف زدن
تصویر صف زدن
در یک ردیف قرار گرفتن، صف کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
دست زدن، دستک زدن، دست بر دست زدن، دو کف دست را به هم زدن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ دَ کَ دَ)
چین و شکن دادن موی را با آلتی آهنی که آن را داغ کنندو با شیوه ای مخصوص بر موی نهند. رجوع به فر شود
لغت نامه دهخدا
(بَ کَ دَ)
کوفتن بر دف. زدن بر دف تا آواز برآرد. نواختن دف:
مطربانشان از درون دف می زنند
بحرها در شورشان کف می زنند.
مولوی.
دوام عیش تو بادا پس از هلاک عدو
چنانکه پیش تو دف می زنند و خصم دفین.
سعدی.
تقلیس، دف زدن و سرود کردن و استقبال کردن ملوک و ولات را به انواع لهو و لعب بوقت قدوم. جسان، دف زنندگان. (از منتهی الارب).
- به دف برزدن کسی، رسوا کردن او از راه دف زدن:
در شهر برسوائی دشمن به دفم برزد
تا بر دف عشق آمد تیغ نظر تیزم.
سعدی.
، کنایه از گدائی کردن. (از آنندراج). خواستن و درخواستن و گدائی نمودن. (ناظم الاطباء). خواستن و گدائی کردن. (برهان) :
چو خواهان می بر درش کف زده
تو گوئی بدست طرب دف زده.
ملاطغرا (از آنندراج).
، هرزه چانگی و بسیارگوئی. (لغت محلی شوشتر، خطی)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
در تداول مردم بازار، نرخ تعیین کردن. (یادداشت مؤلف). رجوع به فی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دف زدن
تصویر دف زدن
نواختن دف، خواستن سوال کردن گدایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کش رفتن در دادن و بر گرفتن پول، دستک زدن خنبک خنبیدن کف دو دست را بهم کوبیدن دستک زدن: (چون شررهر که دلش گرم خیال تو شود رقص از کف زدن سنگ تواند کردن)، (طاهر وحید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صف زدن
تصویر صف زدن
صف کشیدن رده بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فر زدن
تصویر فر زدن
آرایش کردن موی سر و ایجاد چین و شکن و تاب با آلات مخصوص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صف زدن
تصویر صف زدن
((صَ. زَ دَ))
صف کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فر زدن
تصویر فر زدن
((فِ. زَ دَ))
آرایش کردن موی سر و ایجاد چین و شکن و تاب با آلات مخصوص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
التّصفيق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
Clapping
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
applaudissant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
aplaudiendo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
alkışlayan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
aplaudindo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
klatschend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
klaskający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
تالیاں بجانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
তালি দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
การปรบมือ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
kupiga makofi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
拍手している
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
плескаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
拍手的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
מוחא כפיים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
박수 치는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
хлопающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
ताली बजाने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
klappend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
applaudente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کف زدن
تصویر کف زدن
bertepuk tangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی